امروز میخوام واستون ماجرای جالبی از میکلانژ (مجسمه ساز مشهور) روایت کنم و شما رو از این ماجرا ببرم به سمت دنیای کسب و کار تا ببینیم آزاد کردن فرشته چه ربطی به کسب و کار داره؟!
اپیزود یک: عملیات نجات فرشته
میگن یک روز میکلانژ داشته تخته سنگی رو از تپه ای به پایین میکشیده، یکی از دوستانش اون رو میبینه و ازش میپرسه داری این تخته سنگ رو کجا میبری؟ میکلانژ اینجوری جواب رفیقش رو میده و میگه: فرشته بسیار نازنینی در دل این سنگ اسیره، تصمیم گرفتم آزادش کنم.
ماه ها از این ماجرا میگذره و دوست میکلانژ به کارگاه مجسمه سازی اون میره و با تعجب میبینه که واقعن مجسمه ی یک فرشته بسیار زیبا در کارگاه حضور داره! وقتی درباره نحوه درست کردن این فرشته از میکلانژ میپرسه، اون اینجوری جواب میده که: من کاری نکردم، فقط خورده سنگ هایی که فرشته نبودن رو از اون تخته سنگ جدا کردم.
این داستان کوتاه رو گفتم تا بگم در دل تمام کسب و کارها هم الماس و فرشته ای زیبا نهفته هست.
بیشتر شغل ها ( چه تولیدی و خدماتی و فروشگاهی و. ) بعد از یک مدت ممکنه دچار این احساس بشن که دیگه مثل قبل کسب و کارشون پر رونق نیست، یا مشتری هاشون کم شده و مواردی از این قبیل.
خیلی از دفاتر یا شرکتهای تبلیغاتی با وعده در باغ بهشت و بدونه اینکه ماهیت و هویت کسب و کار و گرداننده اون رو مورد تجزیه و تحلیل قرار بدن، فقط به صورت دوپینگی و تزریقی یک سری راهکار مقطعی و کوتاه مدت بهشون ارایه میدن. غافل از اینکه این نکته طلایی رو بگن که:
برای موفق شدن تو کسب و کار فقط کافیه به درون خودمون رجوع کنیم و ببینیم چه داستان خاص و منحصر به فردی داریم که ما رو از سایرین متمایز میکنه.
به قول حافظ که چه زیبا میگه: سالها دل طلب جام جم از ما میکرد / آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
ما تو گروه تبلیغات و تولید محتوای ادینوَر از همون روز اول تاسیس این گروه، سنگ بنای کاری خودمون رو بر این گذاشتیم که هیچ وعده و وعید الکی به مشتری های خودمون ندیم، پای صحبتهای اونها بشینیم و به دغدغه هاشون گوش بدیم و راه رو از چاه بهشون نشون بدیم؛ حتی شده کسب و کارهایی اومدن سراغمون و دیدیم دست و دلمون نمیره که براشون کار انجام بدیم و قید پول رو زدیم و بهشون جواب رد دادیم!
اینها رو نگفتم که از خودمون تعریف کنم، فقط خواستم درد دلی کرده باشم و بگم تو این دوره و زمونه هنوزم هستن افرادی که دلشون روشنه و سعی میکنن به امید زدودن تاریکی و فریب و دغل بازی، حتی شده شمع کوچیکی روشن کنن و این چراغ امید رو روشن نگه دارن.
خلاصه که تو ادینوَر کنارتون هستیم تا قدم به قدم خورده سنگ های کسب و کارتون رو جدا کنیم و الماس و فرشته ی پنهان درون اون رو به تمام دنیا نمایش بدیم.
* شما واسم بگید، اگه جایی مشغول به کار هستید یا خودتون کسب و کاری دارید، تا حالا پیش اومده که اسیر و گرفتار گروه های تبلیغاتی فریبکار شده باشید و بدون نتیجه گرفتن فقط پولتون هدر رفته باشه؟
خوب باشید.